پرده اول:.صحنه تئاتر اطاق کوچک پذيرايي منزل اسفندياري رئيس مجلس شوراي ملي را.نشان مي دهد ، در اين اطاق مرحوم ارباب کيخسرو شاهرخ ايستاده و منتظر ورود اسفندياري است،که از طرف درب منزل اسفندياري وارد شده و پس از سلام و عليک مقابل يگديگر مي نشينند.مذاکرات شروع ميشود.
اسفندياري:آقاي ارباب حال شما چطور است.
ارباب کيخسرو::
حالت مزاجييم بهتر است و در اثر معالجعه اطباء بکلي رفع کسالت شده.از اين جهت نگران نيستم،ولي نگراني ديگري دارم که اين نگراني را مرا از بين خواهد برد.نمي دانم نسبت به بندگان اعليحضرت همايوني چه قصور و غفلتي نموده ام که مدتي است مامورين شهرباني مرا تعاقب و تعقيب نموده و منزلم را تحت مراقبت گرفته اند.
اسفندياري :ارباب ممکن است اشتباه نموده باشيد و اين مامورين تصادفا اهالي آن کوچه را تحت مراقبت قرار داده، جنابعالي تصور نموده باشيد که منظورشان خانه و شخص خودتان مي باشد.
ارباب کيخسرو: ابدا اشتباه ننموده و سوء تفاهم نيست.مامورين فقط به منظور بنده و منزلم در آن کوچه مراقبت مي نمايند.حتي روز گذشته که نوکرم براي خريد هيزم بيرون رفته بود،در موقع مراجعت يکي از مامورين اورا مورد تفتيش بدني هم قرار داده بود.تصور مي نمايم که بيمهري اعليحضرت نسبت به بنده براي خاطر اين جوانمرگ شده اشت{منظور گوينده راديو برلين،شاهرخ فرزند خودش است} که بدون در نظر گرفتن مقتضيات يک مطالبي را هر روز و هر شب در راديو برلين ميگويد،مخصوصا دو شب قبل راديو برلين ميگفت:که عن قريب اعليحضرت همايوني بايد از سلطنت ايران کناره نموده و دست آقازاده ها را گرفته و مدتي براي تفريح و تفرج به خارجه رفته و پولهاي يغما و ي شده را خرج لهو و لهب آقازاده ها بنمايند
ادامه دارد.
درباره این سایت